به گزارش مشرق، حضور زنان و نقشآفرینیشان در کابینه دولت دوازدهم یکی از پررنگترین وعدههای ستادهای تبلیغاتی روحانی در دوره انتخابات ریاست جمهوری بود.
رئیسجمهوری، در دیدار و ضیافت افطار با جمعی از جوانان و دانشجویان پس از پیروزی در انتخابات تأکید کرد که از زنان فرهیخته برای حضور در کابینه دولت آیندهاش سود خواهد جست، با معرفی اعضای کابینه، سه زن در سطح معاونت و دستیاری رئیسجمهور قرار گرفتند: معصومه ابتکار از سازمان محیطزیست به معاونت زنان و امور خانواده رخت سفر بست و لعیا جنیدی بهعنوان یک چهره جدید و جوان معاونت حقوقی رئیسجمهوری را بر عهده گرفت و طرفداران شهیندخت مولاوردی توانستند سمت دستیار روحانی در امور حقوق شهروندی را برای او به ارمغان بیاورند.
تیم تبلیغاتی روحانی که برای سرپوش گذاشتن به مشکلات معیشتی در دولت یازدهم به سراغ شعارهای انحرافی دیگر از جمله معرفی چند وزیر زن در دولت جدید میدادند، پس از معرفی اعضای کابینه سعی کردند این بار ماجرا را به گونهای دیگر جلوه دادند برخی از فشار بر روحانی سخن راندند، برخی او را فاقد قدرت تصمیمگیری دانستند و برخی او را بیوفا به شعارهایش خواندند.
محمدرضا عارف، رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان که جنبوجوش فراوانی در زمان انتخاب کابینه از خود نشان داده بود با اشاره به غیاب زنان در کابینه پیشنهادی جدید، خواستار بررسی ریشه آن شد.
رئیس فراکسیون امید مجلس گفته بود: «امروز جهان به سمتی رفته که برخی کشورها برای کاهش تنشها وزیر دفاع خود را از زنان انتخاب میکنند، اما امروز در کابینه ما یک زن هم نیست که باید بررسی شود ریشه آن در کجاست.»
زهرا صدراعظم نوری، دبیر مجمع زنان اصلاحطلب نیز از سهم اندک زنان در دولت روحانی انتقاد کرده و گفته بود: انتظار میرفت سهم زنان در دولت بیش از وضعیت فعلی باشد.
اما رئیسجمهور در مقابل انتقادات وارده گفت: «خیلی دلم میخواست حداقل سه وزیر زن داشته باشیم و گزینههای آن نیز انتخابشده بود اما نشد...»
پس از این کش و قوسها اصلاح طلبان افراطی برای اینکه بدنه خود را اقناع کنند سعی بر فشار بر مدیران بالادستی داشتند تا بتوانند انتصاب هایی را از میان بانوان در مدیریتهای میانی یا پایین دستی به نام خود ثبت کنند، حتی در مورد اعلام گزینههای شهرداری تهران نام یک زن (که کوچکترین تخصصی در مدیریت شهری نداشت) را به صورت سمبلیک اعلام کردند، گزینهای که همه 21 نفر لیست امید میدانستند فقط یک پز عالی است.
در پی شکست تمامی پروژههای فوق روز گذشته بازی جدیدی کلید خورد. روزنامه آفتاب یزد با انتشار گزارشی با عنوان «احیای بانوی اول» در صفحه نخست خود پس از اعتراف به شکست حضور زنان در کابینه روحانی نوشت: رئیسجمهور گفته است: «نشد» که وزیر زن معرفی نماید ازاینرو «آفتاب یزد» به ایشان پیشنهاد میدهد شرایطی را فراهم سازد که همسر وی ظهور و بروز بیشتری در محافل اجتماعی و فرهنگی داشته باشد.
در این گزارش آمده است: در چنین شرایطی که «نشد ....»، میتوان حسن روحانی رئیسجمهوری کشور را مورد خطاب قرارداد و عنوان کرد که دستکم برای نشان دادن حمایت خود از زنان کشورش و همینطور به تصویر کشیدن تمایلش به حضور آنان در بطن جامعه، از اهلبیت خود شروع کند و از آنها برای حضور پررنگ و چشمگیر در جامعه، دعوت به عمل بیاورد؛ همچون سرزمینهای دیگر در این کره خاکی که همسران روسای جمهور و نخست وزیران کشورها، دوشادوش شوهران قدرتمندشان حرکت میکنند و گاه در نقش مکمل و گاه هم بهصورت کاملاً مستقل به ایفای نقشهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی میپردازند.
البته باید خاطرنشان کرد که گزاره مذکور جامه «مطالبه» به تن ندارد بلکه ردای «پیشنهاد» پوشیده است چراکه حسن روحانی و همسر او صاحبه عربی کاملاً مختار هستند تا برای در کنار هم قرار گرفتنشان در جامعه تصمیم بگیرند.
آفتاب یزد در شرایطی حضور صاحبه عربی (همسر حسن روحانی) را بهعنوان بانوی اول پیشنهاد میکند که وی در این سالها ازجمله منفعلترین زنان همسران مقامات بانوان ایرانی بوده است.
اطلاعات چندانی از صاحبه عربی وجود ندارد؛ عدم فعالیتهای اجتماعی او موجب انتقادت گستردهای در طیف اصلاح طلبان بوده است. بر اساس آنچه در کتاب خاطرات حسن روحانی نوشتهشده وی در سال 1333 در سرخه سمنان در یک خانواده مذهبی و سنتی به دنیا آمده و پدرش عبدالعظیم عربی راننده مینیبوس بوده که بین سرخه و سمنان تردد میکرده است.
تنها حضور او در عرصههای اجتماعی مربوط به مراسمی است که فروردینماه 93 برای بزرگداشت مقام زن در تالار حافظیه کاخ سعدآباد برگزار شد و به دلیل شکل و شمایل اشرافی گری که داشت مورد انتقادات گسترده قرار گرفت و پسازآن دیگر نامی از عربی شنیده نشد.
هرچند با بررسی اسامی و فعالیت زنان روسای جمهوری پیشین هم نمیتوان اثری از فعالیت مؤثر آنها در قامت بانوی اولی دید اما زنان کاندیداهای این دوره ریاست جمهوری در قیاس به دورههای پیشین، شخصیتهای مؤثرتری در حوزه اجتماع و سیاست دارند.
حمیده مروج همسر محمدرضا عارف است، وی پزشک متخصص پوست است، هرچند گفته میشود علاقهای به سیاست ندارد اما در زمان انتخابات دوشادوش عارف در برنامههای انتخاباتیاش حضور داشت، در فیلم تبلیغاتی محمدرضا عارف به بیان دغدغه خود و همسرش پرداخت؛ دغدغههایی از جنس زنان و آسیبهای اجتماعی. حالا بهواسطه نقشی که همسرش در سیاست دارد و فعالیتهای اجتماعی گستردهای درزمینهٔ زنان و کارآفرینی انجام میدهد.
زهرا مشیر، همسر محمدباقر قالیباف، در حوزه زنان، حوزه اجتماعی امور عامالمنفعه فعال بوده است. از سال 89، یعنی 6 سال پیش، مدیریت ستاد توانمندسازی زنان را برعهدهگرفته و از سال 90، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی هم هست.
همسر شهردار تهران، طراح مجموعههای فرهنگی ویژه بانوان در شهر با برندهایی مثل بوستان بانوان، مراکز ورزشی ویژه زنان، شهربانو و کوثر بوده است. او مدلی از توانمندسازی زنان سرپرست خانوار را هم دنبال کرده است و درباره ترک اعتیاد زنان معتاد به مواد مخدر هم کوششهایی داشته است.
زهرا مشیر، علاوه بر این فعالیتها، بهطور موازی، ریاست شورای راهبردی زنان شهرداری تهران را بر عهده دارد و سه دوره هم همایش ملی و بینالمللی بانوان قرآنپژوه را مدیریت کرده است. ازآنجاییکه قالیباف، درزمینهٔ عاشورا و بهویژه اربعین، نامش بر سر زبانهاست. همسر او هم مبدع گرد همآیی زنانه و سالانه زنان عاشورایی است.
زهرا مشیر، مشاور امور بانوان شهردار تهران، محمدباقر قالیباف و همسر خود هم هست.
فاطمه علم الهدی، همسر آیتالله ابراهیم رئیسی، دکترای فلسفه تعلیم و تربیت است. ایشان دانشیار دانشگاه شهید بهشتی در دانشکده علوم تربیتی بوده و در کنار آن رئیس پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی است.
از سوی دیگر علم الهدی رئیس گروه تعلیم و تربیت شورای انقلاب فرهنگی را برعهدهگرفته دارد.
حالا باید دید بازی جدیدی که اصلاح طلبان با خانواده رئیس جمهور آغاز کردهاند به کجا خواهد انجامید، آنها که به خوبی میدانند نه «عربی» زنی نیست که به وسط میدان بیاید و مطالبات حزبی آنان را فریاد بزند و نه روحانی که با شعار اعتدال به پاستور رفته سیاستمداری است که اجازه دهد همسرش آلت دست اصلاح طلبان افراطی شود؛ به راستی دنبال چه مسئلهای هستند؟ ایا این بازی جدید صرفا یک تقلید از سیاستمداران آمریکا است یا اهداف دیگری پشت پرده است؟